به دریای پر از غم، امان از دلِ زینب / به عمری همه ماتم، امان از دلِ زینب
چو شد کرب و بلایی به آن قدِ خمیده / بدید رأس بریده، امان از دلِ زینب
اگر خون بفشاند، ز چشمِ بنی آدم / بگوید دلِ عالم، امان از دلِ زینب
.
ای زینب (س) !
براستی سجاد علیه السلام از دریای بیکران علم و فهم تو چه امواجی را دیده
و در سخنت چه چیزی را یافت که تو را «عالِمه غیر مُعلَّمه» خواند؟
وفات جانسوز عقیله بنی هاشم و عالم بدون معلم، حضرت زینب کبری تسلیت باد . . .
.
.
صبر را معنا و مفهومی به نام زینب است / احترام عشق هم از احترام زینب است
داوری بنگر که در بیدادگاه شهر شام / با حسین همدست گشتن اتهام زینب است
مشت را کرده گره با هیبت و احساس گفت / این حسین فرمانده عالم، امام زینب است
گرچه بین بانوان زهرا مقام اول است / بعد زهرا رتبه ی برتر مقام زینب است . . .
.
.
زینب یگانه است خدا هم به فاطمه / تا زینب است دختر دیگر نمی دهد
زینب همان کسی است که در را عفتش / عباس می دهد نخ معجر نمی دهد . . .
.
.
زینب که نماینده بود زهرا را / بگرفته بدست رشته ی دلها را
از صبر خدائی است که با آن همه غم / شیرازه کند کتاب عاشورا را . . .
.
.
ای سرکه بود بار غمت بر دوشم / زود است که داغ تو کند گل پوشم
بر خطبه ی من تو گوش کردی اکنون / قرآن تو بخوان که من سراپا گوشم . . .
.
.
حال و هوای کربلا در حال من پیدا بود / هر کس حسینی می شود با نام من شیدا شود
من زینبم دخت علی آئینه زهرا منم / پیغمبر پیغمبران مجموعه ی غمها منم . . .
.
.
من از حرم تا قتلگاه سعی و صفایی کرده ام / بعد از حسین در کربلا بالله خدایی کرده ام
آنچه مرا بی صبر کرد بزم شراب شام بود / آنجا که باشد مقتلم کنج خراب شام بود . . .
زینب یگانه است خدا هم به فاطمه / تا زینب است دختر دیگر نمی دهد
زینب همان کسی است که در را عفتش / عباس می دهد نخ معجر نمی دهد . . .
.
.
زینب که نماینده بود زهرا را / بگرفته بدست رشته ی دلها را
از صبر خدائی است که با آن همه غم / شیرازه کند کتاب عاشورا را . . .
.
.
ای سرکه بود بار غمت بر دوشم / زود است که داغ تو کند گل پوشم
بر خطبه ی من تو گوش کردی اکنون / قرآن تو بخوان که من سراپا گوشم . . .
.
.
حال و هوای کربلا در حال من پیدا بود / هر کس حسینی می شود با نام من شیدا شود
من زینبم دخت علی آئینه زهرا منم / پیغمبر پیغمبران مجموعه ی غمها منم . . .
.
.
من از حرم تا قتلگاه سعی و صفایی کرده ام / بعد از حسین در کربلا بالله خدایی کرده ام
آنچه مرا بی صبر کرد بزم شراب شام بود / آنجا که باشد مقتلم کنج خراب شام بود . . .